خلاصه داستان: مادر چو یونگ پیل که یک غواص بوده به دلیل پیش بینی اشتباه هواشناسی جانش را از دست می دهد. او برای محافظت از جان مردم شهرش یعنی سامدالری، تصمیم می گیرد کارشناس هواشناسی شود. از طرفی دوست دوران کودکی او، چو سام دال برای موفقیت در رشته عکاسی به سئول رفته اما بعد از اینکه تمام زحماتش یک شبه از بین رفت، به سامدالری بر میگردد…
خلاصه داستان: کیوشی آداچی یه کارمنده که ۳۰ سال از زندگیش رو بدون اینکه باکرگیش رو از دست بده گذرونده. با این دستاورد بزرگش، تبدیل به جادوگری شده که میتونه ذهن بقیه رو با برقراری تماس فیزیکی بخونه. ولی فکر میکنه که این مهارتش خیلی ضایعه و باعث شده که توی جاهای شلوغ، مردم ازش خوششون نیاد. آداچی سر راهش به همکارش یوئیچی کوروساوا که...
خلاصه داستان: داستانی عاشقانه و پرماجرا را روایت میکند که حول محور دو خانواده ثروتمند و قدرتمند میچرخد. “مته” و “ناز”، فرزندان این دو خانواده، از کودکی با یکدیگر بزرگ شدهاند و خانوادهها از همان زمان، آیندهای مشترک برای آنها رقم زدهاند و قول ازدواج آنها را به یکدیگر دادهاند.
اما “مته” و “ناز” که در ناز و نعمت بزرگ شدهاند، هیچگاه طعم استقلال و انتخاب را نچشیدهاند. آنها به ناچار تن به ازدواجی میدهند که هیچ میلی به آن ندارند.
خلاصه داستان: هالیس آغا، صاحب امپراتوری بزرگ جواهرات و رئیس خانواده کورهان است. حتی با وجود اینکه پسرش اورهان و بزرگترین نوه فوات بیشتر تجارت را اداره می کنند، او هنوز هم مهمترین تصمیمات را در شرکت می گیرد. نوه کوچکترش فریت، که کاملاً مخالف برادرش فوات است، یک لیسانس جوان بسیار غیرمسئول است که به تازگی از خارج از کشور بازگشته و برای تحصیل رفته است. هالیس دیگر نمی تواند بی پروایی فریت را تحمل کند و عروس بیوه اش ایفکات را متهم می کند که دختر خوبی برای ازدواج برای او پیدا کرده است
خلاصه داستان: داستان سریال بر روی گروهی از افراد متمرکز است که تاریخ تولدشان یکی می باشد و به صورت تصادفی زندگیشان در راه های مختلف به هم گره می خورد. جک و ربکا زوج جوانی هستند که در پترزبورگ منتظر به دنیا آمدن سهقلویشان می باشند. کوین بازیگر موفق و خوشتیپ تلویزیون می باشد که از زندگی مجردی خسته شده است. رندال نیز تاجری است که در کودکی پدرش او را در یک ایستگاه آتش نشانی رها کرده بود و اکنون دارای یک همسر و دو دختر است…