خلاصه داستان: «راوی»، جوانی پریشان حال پی می برد که به کمک مشت بازی با دست های برهنه، بیش از هر زمان دیگری احساس زنده بودن می کند. او و «تایلر دردن» که به دوستانی صمیمی تبدیل شده اند، هفته ای یک بار با هم ملاقات می کنند تا با هم مشت بازی کنند. در حالی که افراد دیگری هم به باشگاه شان می پیوندند، محفل شان به رغم آن که رازی است بین شرکت کننده هایش، شهرت و محبوبیت یک باشگاه زیرزمینی را پیدا می کند.
خلاصه داستان: داستان این فیلم دربارهی فردی به نام «فورست گامپ» میباشد که روی نیمکت نشسته و منتظر اتوبوس است. او در همانجا، برای افراد مختلف، گوشههایی از داستان زندگی خود را نیز تعریف میکند که مصادف با اتفاقات مهم دوران تاریخی آمریکا نیز میباشد.